هر سازمانی برای حفاظت از این گنج ارزشمند باید برنامه منحصر به فرد خود را داشته باشد. یک فرمول کلی برای بکارگیری و یا یکسری راه حل های از پیش تعیین شده برای مدیریت تجارب کارکنان وجود ندارد. بلکه با شناخت کافی از عوامل تاثیرگذار مجموعهای از شاخص های کلیدی میتوان به حفظ این مهم، و پشرفت سازمان کمک ویژه ای کرد.
فرافیدبک در مدیریت تجربه کارکنان شما چکاری انجام می دهد؟
پروسه و فرآیند داشتن یک تجربه خوب را برای کارکنان شما طراحی و اجرا میکند. در این راه از روشهای مختلفی همچون نظرسنجی از کارکنان، برگزاری جلسه با تک تک کارکنان، بررسی و بازبینی شاخصهای سازمانی (KPI)، پاداشهای گروهی و در کل هر روشی که متناسب با ماهیت سازمان به تیم ما کمک کند تا تصویر شفافتری از تجربه کارکنان از قبل زمان پیوستن به سازمان تا کنون را به دست آوریم؛ استفاده می شود.
تیم فرافیدبک در این پروسه به تمامی جنبههای چرخه زندگی کارکنان، فرهنگ سازمانی و نیازهای اساسی کارکنان توجه میکند تا بتواند استراتژی را طراحی نماید که بهترین نتیجه را برای بهبود تجربه کارکنان در سازمان داشته باشد.
مکانیسم زنجیره ای کارکنان در مدیریت تجربه آن
هر زمان از سازمانهایی صحبت میکنیم که بالاترین عملکرد را دارند، مفهوم تجربه کارکنان و مکانیزمی که آنرا بطور زنجیره وار بین افراد درون و برون سازمانی انتقال می دهد؛ نمایان میشود. حلقه گمشده، آکاهی مدیران ارشد از اهمیت رفاه کارکنان و میزان رضایتمندی آنان است که موجب می شود آنها تجربه مثبت و یا منفی را انتقال دهند. درواقع؛ اگر کارمندان در رفاه و آسایش باشند حتا تجربیات تلخ و یا سخت خود را با حلاوت بین خود دست به دست می کنند و مانند حلقه های یک زنجیره این اشتیاق بین تمام مجموعه های یک سازمان میچرخد و عملکرد تیمی مجموعه را بهبود می بخشد.
کلام آخر فرافیدبک این است که: اگر شما مدیر یک مجموعه هستید و تا کنون به این نشانه ها اهمیتی نداده اید، جای تعجب ندارد. زیرا تمامی این مهارت ها قابل یادگیری هستند و باید در طی دوره هایی مدون و کاربردی به مدیران ارشد و میانی آموزش داده شود تا بتوانند بهترین نتیجه را از سازمان خود بگیرند. قطعا شگفت زده خواهید شد .
امروزه کارکنان بیشترین توجه را به رضایت خود از محیط کاری و تناسب آن بین پروژههای سازمان و اولویتهای شخصی خود دارند و محیط کاری را بر اساس آن می سنجند و مورد تحلیل قرار می دهند.
حالا تصور کنید که شما در سازمان خود فقط مزیت های شخصی و سودهای کوتاه مدت سهامداران و مدیران مدنظرتان باشد و نگاهتان به کارکنان بگونه ای باشد که این حس را به آنان القا کند تا همانند یک ماشین برای شما کار میکنند. بعد از مدتی شما سازمانی دارید که هیچ کس انگیزه ای برای ادامه همکاری و ارائه ایده های نو ندارد. سازمان رو به زوال می رود و آرامش فکری کارکنان متزلزل می شود. اگر به همین روند ادامه دهید؛ نیروهای سازمان شما از تجربه نامناسب خود در محافل نقل قول می کنند؛ و کم کم جایگاه خود را در بازار نسبت به رقبا از دست میدهید و در نقطه آخر این مجموعه نابود خواهد شد.
به کارکنان خود به چشم یک معجزهگر و داروی شفابخش نگاه کنید. این تنها راه نجات و پیشرفت شماست.
ارتقا و پیشرفت سازمان در گرو مفهوم سازی تجربیات کارکنان
هرچقدر سازمانها بر روی تجربیات کارکنان خود متمرکز باشند و نتایج انرا مورد تحلیل و بررسی قرار دهند؛ در شرایط حساس آنها واکنش ملایم تری خواهند داشت. اگر مدیران آگاهی کافی از علایق و شرایط کارکنان خود نداشته باشند؛ کارکنان نسبت به شرایط متزلزل بدبین می شوند و وفادارانه عمل نخواهند کرد.
پاسخ به انتظارات کارکنان ارتباط مستقیمی با تجربیات آنها دارد و نتیجه نهایی کار را تحت تاثیر قرار می دهد. درواقع شما با نگاهی به گذشته و استفاده از تجربیات کارکنان، گامی رو به جلو برمیدارید و برنامه آینده و بقای سازمان خود را بر اساس آن برنامه ریزی می کنید.
تاثیر اطمینان مدیران به کارکنان در تجربه آنان
زمانیکه مدیران سازمان به کارکنان خود اطمینان میکنند؛ توامندی آنها را افزایش می دهند زیرا افراد نتیجه اطمینان خود به مدیران، به آنها اعتماد میکنند کارها را با انگیزه بیشتری انجام می دهند و بهرهوری بیشتری در سازمان پیدا می کنند. اطمینان باعث از بین رفتن ابهام، عدم امنیت و عدم اطمینان بین کارکنان و مدیران سازمان می شود. در نتیجه کارکنان تجربیات بهتر و باکیفیت تری را در طول دوره همکاری خود در سازمان دارند.
مدیران برای افزایش اطمینان کارکنان خود، باید پنج عامل را در خود تقویت کنند تا کارکنان تجربه بهتری را در سازمان داشته باشند:
1-قابلیت اطمینان: مدیران باید در طول زمان قابلیت اطمینان خود را نشان دهند. رفتار آنها باید نامتناقض، قابل اعتماد و باثبات باشد. رفتار آنها باید با گفتار و شعارهای آنها مطابقت داشته باشد.
2-انصاف: مدیران باید در ارزیابی عملکرد کارکنان خود انصاف داشته باشند و با همه کارکنان به یک شکل رفتار کنند.مدیران باید استانداردهای کاری را رای افراد مشخص کنند و به آنها تضمین دهند که عملکرد همه کارکنان بر اساس این استانداردها ارزیابی خواهد شد.
3-مراقبت از افراد: کارکنان باید احساس کنند که مورد توجه و مراقبت مدیر قراردارند. مدیران باید برای دیدگاه کارکنان اهمیت قائل شوند و هیچ یک از آنها را تحقیر نکنند. زمانیکه یکی از کارکنان اشتباهی را انجام داد؛ مدیران باید هوشمندانه رفتار او را اصلاح کنند. آنها نباید ویژگی های فردی او را زیر سوال ببرند.
4-باز بودن در ارتباطات: مدیران باید اطلاعات مرتبط را در اختیار کارکنان قرار دهند و با آنها صادق باشند. کارکنان نباید احساس کنند که مدیر، چیزی را از آنها مخفی میکند. باز بودن در ارتباطات حس اطمینان را در کارکنان افزایش می دهد.
5-شایستگی: کارکنان تمایل دارند از مدیرانی شایسته کسب تجربه کنند. از دیدگاه کارکنان، مدیرانی شایسته هستند که دارای توانایی، تجربه و دانش لازم برای انجام کارهای سازمان و حل مسائل آن باشند.